مستند خبرساز ترانه علیدوستی و روایتی از سکوت تا فریاد
در روزهای پایانی آذر و ابتدای دیماه ۱۴۰۴، فضای مجازی و افکار عمومی ایران شاهد یک دوگانگی عجیب بود. از یکسو تب و تاب اقتصادی و ثبتنام میلیونی در قرعهکشیهای خودرویی که همیشه صدرنشین جستجوهای گوگل بودند، و از سوی دیگر بازگشت ناگهانی و طوفانی یک ستاره سینما که معادلات “ترند”ها را برهم زد. مستند ترانه علیدوستی، ساخته پگاه آهنگرانی، نه تنها یک اثر تصویری، بلکه به یک پدیده اجتماعی تبدیل شد که توانست حتی در شب یلدا، نگاهها را از هندوانه و انار و حتی لاتاری خودرو به سمت خود برگرداند. برای دیدن مقالات بیشتر در خصوص جدید ترین اخبار به آلفا لایف نگاهی بیندازید.
مستند ترانه؛ شکستن سکوت سه ساله
پگاه آهنگرانی، بازیگر و مستندساز، با ساخت و انتشار مستندی درباره زندگی ترانه علیدوستی در دوران پس از اعتراضات ۱۴۰۱، دریچهای جدید به روی مخاطبان گشود. این مستند که از بیبیسی فارسی پخش شد، تنها یک مصاحبه ترانه علیدوستی به شیوه کلاسیک نبود؛ بلکه روایتی عریان از زندگی زنی بود که تصمیم گرفت برای باورهایش هزینه بدهد.
بر اساس آمارها، بخشهایی از این مستند در کمتر از ۴۸ ساعت بیش از ۲۵ میلیون بار در اینستاگرام و ۱.۵ میلیون بار در یوتیوب دیده شد. این حجم از استقبال نشاندهنده عطش جامعه برای شنیدن روایتی متفاوت از چهرهای است که در سه سال گذشته (از ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۴) در سکوت خبری مطلق به سر میبرد. مینا اکبری، روزنامهنگار، این مستند را ثبت یک “نه تاریخی” توصیف کرد و پگاه آهنگرانی نیز گفت: «اکت انقلابی ترانه در گفتن آن نه، او را از یک بازیگر به یک آیکون و شمایل تبدیل کرد.»
راز بیماری ترانه علیدوستی؛ سندرم DRESS چیست؟
یکی از تکاندهندهترین بخشهای این مستند، پردهبرداری از راز غیبت طولانیمدت او بود. بسیاری از کاربران در طول این سالها میپرسیدند بیماری ترانه علیدوستی چیست؟ در این فیلم مشخص شد که او پس از آزادی از زندان در سال ۱۴۰۱، به یک نوع بیماری خودایمنی نادر مبتلا شده است.
این بیماری که به گفته خودش “سندروم دارویی” یا واکنشی عصبی به فشارهای شدید بوده، باعث حمله سلولهای دفاعی به پوست بدن از سر تا کف پا شده بود. او توضیح میدهد که چگونه این بیماری چهره و پوست او را تغییر داد، تا جایی که خودش را در آینه نمیشناخت و به همین دلیل برای یک سال خود را در خانه حبس کرد. او نمیخواست کسی قهرمان ذهنیاش را در آن وضعیت ببیند. اما حالا با بهبود نسبی و رویش مجدد موها، با چهرهای که نشانگر عبور از رنج است، جلوی دوربین نشسته و میگوید: «این اراده من بوده که مخفی بنشینم و الان اراده من است که دیگر مخفی نباشم.» منتقدان او در رسانههای اصولگرا، نمایش این بیماری را “موجسواری احساسی” و “شوآف” برای جلب ترحم میدانند، اما روایت پزشکی نشان میدهد که او از لبه پرتگاه مرگ و آسیب جدی احشای داخلی بازگشته است.
زندگی خصوصی ترانه علیدوستی در قاب مستند: خانه، همسر و دختر
برخلاف رویه معمول سلبریتیهای ایرانی که حریم خصوصی خود را به شدت حفظ میکنند، در این اثر ما شاهد تصاویری از منزل شخصی ترانه علیدوستی هستیم. او درِ خانهاش را به روی دوربین باز کرده تا نشان دهد زندگیاش در این سالها چگونه گذشته است. این “سنتشکنی” باعث شد مخاطب احساس نزدیکی بیشتری با او داشته باشد.
در بخشهای احساسی مستند، او از دختر ترانه علیدوستی، “حنا”، صحبت میکند. روایتی دردناک از لحظه بازداشتش که حنای خردسال شاهد آن بوده است. او میگوید تمام تلاشش را کرده تا دخترش آسیب نبیند، اما وحشت آن لحظات اجتنابناپذیر بوده است. ترانه با اشاره به حنا، خود را نماینده هزاران مادری میداند که میخواهند آیندهای متفاوت برای فرزندانشان بسازند.
همچنین نقش خانواده در شکلگیری شخصیت او انکارناپذیر است. اشاره به مستند “سمفونی حمید” و رابطه عمیق او با پدرش، حمید علیدوستی (ستاره فوتبال)، و همچنین ترومای از دست دادن برادرش “پویان” در چهارشنبهسوری (که الهامبخش فیلم چهارشنبهسوری اصغر فرهادی شد)، نشان میدهد که رنج و مبارزه در خانواده آنها ریشه دارد. جستجوهای کاربران درباره همسر او نشاندهنده کنجکاوی جامعه درباره حمایتهای خانوادگی از او در این دوران سخت است. اگرچه علی منصور همسر ترانه علیدوستی در این مستند حضور پررنگی ندارد، اما حمایتهای خاموش خانواده در دوران بیماری و حبس، ستون فقرات مقاومت او بوده است. هرچند ترانه در این مستند ترجیح داده تمرکز را بر عاملیت فردی و هویت اجتماعی خودش بگذارد.
ساختارشکنیهای ترانه علی دوستی
در سکانسهای پایانی مستند، ترانه علیدوستی دست به اقدامی میزند که در سینمای پس از انقلاب بیسابقه است. او با لباس شنا (مایو) در استخری در تهران شنا میکند و به دوربین لبخند میزند. این صحنه یادآور فیلم توقیف شده “اورکا” است. او میگوید: «مردم خندهشان میگیرد اگر باز هم بخواهیم با لباس رسمی شنا کنیم. ما باید عادتهای تصویریمان را زیر و رو کنیم.»
در حال حاضر نوع پوشش انتخابیاش، نمادی از همان شور زندگی و رقصِ آزادی ترانه علی دوستی است که مخاطبان در جستجوی آن هستند. این کنشها پیامی واضح دارد: او دیگر حاضر نیست در چارچوبهای تحمیلی پیشین بگنجد.
ترانه علیدوستی الان کجاست؟ وضعیت حقوقی و ممنوعیتها
برای بسیاری سوال است که ترانه علیدوستی الان کجاست و آیا با پخش این مستند هنوز در ایران است؟ بله، او در ایران حضور دارد و بر ماندن پافشاری میکند. اما این ماندن بیهزینه نبوده است.
اخبار منتشر شده در دیماه ۱۴۰۴ حاکی از آن است که فشارهای امنیتی بر او افزایش یافته است. مینا اکبری خبر داد که ترانه علیدوستی قصد سفر به جزیره قشم به همراه دخترش را داشته، اما در فرودگاه متوجه شده که “کد ملی” او مسدود شده و ممنوعالپرواز است. مسدود شدن کد ملی به معنای محرومیت از تمامی خدمات شهروندی است، اقدامی که حقوقدانانی مانند محسن برهانی و سکینه سادات پاد آن را “بدعتآمیز” و “غیرقانونی” خواندهاند. او ممنوعالکار، ممنوعالخروج و حالا حتی ممنوعالسفر داخلی شده است، اما همچنان میگوید: «ممنوعالکار بودن در وزارت ارشاد، معنای حذف ندارد.»
اتهامات سنگین ترانه علیدوستی: از “فمینیسم رادیکال” تا “پولهای کثیف” شهرزاد
پخش این مستند جامعه و رسانهها را به دو قطب تقسیم کرد:
- حامیان و مردم: کامنتهای میلیونی در شبکههای اجتماعی نشان میدهد بسیاری او را نماد “جسارت” و “عاملیت زن ایرانی” میدانند. کسی که بر سر مواضعش ایستاد، زندان رفت، بیمار شد اما عقب ننشست.
- رسانههای اصولگرا: خبرگزاری دانشجو و روزنامههایی مانند جوان و فرهیختگان، با ادبیاتی تند به نقد عملکرد علیدوستی پرداختند. محور اصلی این حملات بر دو پایه استوار است:
۱. پرونده “پولهای کثیف” و سریال شهرزاد
منتقدان میپرسند: چگونه کسی که امروز دم از مردم و درد جامعه میزند، سالها پیش دستمزدهای میلیاردی از پروژه سریال شهرزاد دریافت میکرد؟ پروژهای که سرمایهگذار آن (محمد امامی) به جرم فساد کلان اقتصادی و دستاندازی به صندوق ذخیره فرهنگیان محاکمه شد. خبرنگار بیبیسی (مهرداد فرهمند) و رسانههای داخلی همصدا شدهاند که چرا آن زمان که “پولهای کثیف” در میان بود، او “مردمیبازی” در نمیآورد؟ این تناقض، پاشنه آشیل اصلی ادعاهای عدالتخواهانه او در نظر منتقدان است.
۲. فمینیسم رادیکال و نماد “Woman Power”
بخش دیگری از انتقادات به مبانی فکری او بازمیگردد. اشاره به خالکوبی (تتو) نشان فمینیستی روی دست او در نشست خبری کن ۲۰۱۶، بار دیگر مطرح شده است. منتقدان معتقدند ترانه علیدوستی مروج نوعی “فمینیسم رادیکال” و غربی است که با بافت فرهنگی و مذهبی زنان نجیب ایرانی همخوانی ندارد. آنها معتقدند حمایت او از شعارهایی مانند “ژن، ژیان، ئازادی” و مسائلی نظیر آزادی سقط جنین، نسخهای دیکته شده از محافل غربی است که هدفش فروپاشی نهاد خانواده است، نه حمایت واقعی از زنان.

جنگ روایتها در سینما؛ واکنش نوید محمدزاده
دوقطبی ایجاد شده تنها به رسانهها محدود نشد و به بدنه سینما نیز سرایت کرد. نوید محمدزاده، بازیگر سرشناس، پس از پخش مستند استوریای منتشر کرد که در آن نوشته بود: «اکتر رانتی که سالهاست فید شده الان به خودش میگه اسطوره هنر سینما». اگرچه او این استوری را به سرعت حذف کرد، اما بسیاری آن را کنایهای مستقیم به ترانه دانستند که نشاندهنده شکاف عمیق بین هنرمندان درباره مشی سیاسی علیدوستی است.
کارنامه هنری ترانه علیدوستی: مسیری که به اینجا ختم شد
برای درک بهتر جایگاه امروز او، باید نگاهی به کارنامه هنریاش انداخت. فرزاد عظیمبیک، روزنامهنگار، معتقد است نقشهای ترانه همواره بازتابی از کشمکشهای زنان ایرانی بوده است:
- من ترانه ۱۵ سال دارم: شکستن تابوی مادر مجرد بودن.
- درباره الی: تصویری از قضاوت جامعه و دروغ مصلحتی.
- شهرزاد: زنی مقتدر که میخواهد خودش تصمیم بگیرد (علیرغم حواشی مالی).
- اورکا: فیلمی توقیف شده درباره شناگر زنی که دستانش بسته است. (سکانس شنا در مستند، ارجاعی مستقیم به این فیلم است).
- برادران لیلا: آخرین حضور او، در نقش زنی که علیه استبداد پدر سالار طغیان میکند.
این سیر تکاملی نشان میدهد که “لیلا”ی عصیانگر در فیلم سعید روستایی، پیشدرآمدی بر شخصیت واقعی ترانه در سال ۱۴۰۴ بوده است. او همچنین با ترجمه کتابهایی مانند “رویای مادرم” و “تاریخ عشق”، وجهه روشنفکری خود را تقویت کرده است.
نتیجه:ترانه علیدوستی قهرمان یا محصول بیزنس سیاسی؟
جامعه ایران اکنون درباره ترانه علیدوستی به دو نیمه تقسیم شده است. گروهی با حمایت از ترانه علیدویستی به دنبال نمادی از آزادی، شادی و رهایی هستند و او را زنی شجاع میدانند که برای باورهایش از جان و مال گذشته است.
در مقابل، گروهی دیگر او را محصول “فمینیسم رادیکال” و “پولهای کثیف” میدانند که با همکاری پگاه آهنگرانی (که او را مهره سوخته مینامند)، در حال تجارت با ناامنیهای ایران و تبدیل کردن آن به کالایی برای جشنوارههای غربی است.
- روزنامه جوان مدعی شد که دیده شدن این مستند به خاطر “ساختارشکنی” و “بیحجابی” است و آن را پروژهای رانتی خواند.
- فرهیختگان مستند را “فمینیسم سانتیمانتال” نامید و پرسید چرا ترانه که زمانی دستمزدهای کلان از سریال شهرزاد (با سرمایهگذاریهای مشکوک) میگرفت، حالا ژست مبارز گرفته است؟
- همشهری آن را تلاشی برای “تطهیر وقایع ۱۴۰۱” و “رپرتاژ آگهی بیبیسی” دانست.
- خبرنگار بیبیسی (مهرداد فرهمند) نیز حتی نقدی وارد کرد و نوشت: «چرا آن زمان که دستمزد هنگفت از جیب فرهنگیان در سریال شهرزاد میگرفت، جیکش در نمیآمد؟»
در این میان، واکنش نوید محمدزاده نیز جنجالی شد. او استوریای منتشر کرد (و سریعاً حذف نمود) که در آن نوشته بود: «اکتر رانتی که سالهاست فید شده الان به خودش میگه اسطوره هنر سینما». بسیاری این جمله را کنایهای مستقیم به ترانه علیدوستی دانستند که نشاندهنده شکاف حتی در میان اهالی سینماست.
صحبت های ترانه علیدوستی در مورد زنان تاریخ ۵۷
ترانه علیدوستی در این مستند تلاش میکند پلی میان نسل خود و زنان سال ۵۷ بزند. او با اشاره به تظاهرات زنان در اسفند ۱۳۵۷ (روز جهانی زن) علیه حجاب اجباری، میگوید: «مادران ما زیر بار نرفتند و ما ادامه دادیم.» او معتقد است جامعه ایران مسیری طولانی را طی کرده تا به لحظه “زن، زندگی، آزادی” برسد و این آگاهی دیگر قابل بازگشت نیست.
او به صراحت اعلام میکند: «من پارچهای که خواهرانم را کشت، برای فیلمهای شما به سر نمیکنم.» این جمله شاید صریحترین موضعگیری یک بازیگر زن در تاریخ سینمای پس از انقلاب باشد.






ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0