شب نهم محرم

شب نهم محرم برای کیست شب نهم محرم که به نام شب تاسوعا معروف است، به حضرت ابوالفضل العباس (علیه‌السلام) اختصاص دارد. حضرت عباس، فرزند امام علی (علیه‌السلام) و ام البنین و برادر امام حسین (علیه‌السلام) بود. ایشان در واقعه کربلا به عنوان یکی از مهم‌ترین یاران و حامیان امام حسین (علیه‌السلام) شناخته می‌شود. در […]

Rate this post

شب نهم محرم برای کیست

شب نهم محرم که به نام شب تاسوعا معروف است، به حضرت ابوالفضل العباس (علیه‌السلام) اختصاص دارد. حضرت عباس، فرزند امام علی (علیه‌السلام) و ام البنین و برادر امام حسین (علیه‌السلام) بود. ایشان در واقعه کربلا به عنوان یکی از مهم‌ترین یاران و حامیان امام حسین (علیه‌السلام) شناخته می‌شود.

در شب نهم محرم، حضرت عباس از جانب شمر، یکی از فرماندهان عمر بن سعد، دعوت به ترک سپاه امام حسین (علیه‌السلام) و پیوستن به دشمن شد، اما او این درخواست را رد کرد و بر وفاداری به برادرش امام حسین (علیه‌السلام) تأکید کرد. حضرت عباس در روز عاشورا تلاش کرد تا برای کودکان و زنان تشنه‌ی خیمه‌ها آب بیاورد، اما در این راه به شهادت رسید .

روز نهم محرم متعلق به کیست

روز نهم محرم، که به تاسوعا معروف است، به حضرت ابوالفضل العباس (ع) اختصاص دارد. حضرت عباس، برادر امام حسین (ع)، یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های واقعه کربلا بود و به خاطر شجاعت و وفاداری‌اش به امام حسین (ع) مشهور است.

در روز تاسوعا، وقایع مهمی رخ داد، از جمله اینکه شمر بن ذی الجوشن، یکی از فرماندهان سپاه یزید، به حضرت عباس (ع) پیشنهاد امان‌نامه داد تا او و برادرانش از سپاه امام حسین (ع) جدا شوند و نجات یابند. حضرت عباس (ع) این پیشنهاد را با صراحت رد کرد و وفاداری خود به امام حسین (ع) را نشان داد .

همچنین، حضرت عباس (ع) در روز تاسوعا تلاش کرد تا برای کودکان و زنان حاضر در خیمه‌ها آب بیاورد. او به سمت نهر فرات رفت و با شجاعت از میان نگهبانان عبور کرد، اما در راه بازگشت به سمت خیمه‌ها، در نبردی نابرابر با سپاه دشمن به شهادت رسید .

روز تاسوعا در بسیاری از کشورهای شیعه‌نشین تعطیل رسمی است و مراسم سوگواری و عزاداری برگزار می‌شود. در این روز، یاد و خاطره حضرت عباس (ع) و وفاداری‌اش به امام حسین (ع) گرامی داشته می‌شود .

اعمال شب نهم محرم

  1. نمازهای مستحبی
    – نماز ۱۰۰ رکعتی: شامل ۱۰۰ رکعت نماز است که در هر رکعت بعد از سوره حمد، ۳ مرتبه سوره توحید خوانده شود و پس از آن ۷۰ مرتبه ذکر “سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم” گفته می‌شود.
    – نماز ۴ رکعتی: این نماز در نیمه‌های شب تاسوعا خوانده می‌شود و در هر رکعت بعد از سوره حمد، ۱۰ مرتبه آیه الکرسی و سوره‌های توحید، فلق و ناس خوانده می‌شود. بعد از سلام نماز، ۱۰۰ مرتبه سوره توحید قرائت می‌شود .
  2. زیارت امام حسین (ع): زیارت امام حسین (ع) در کربلا در این شب فضیلت زیادی دارد و توصیه شده است تا صبح به شب‌زنده‌داری بپردازند .
  3. ذکر و دعای مخصوص: هزار مرتبه ذکر “اللهم العن قتلة الحسین (ع)” و دعای حضرت عباس (ع) برای رفع مشکلات و حاجات که ۱۳۳ مرتبه خوانده می‌شود .
  4. روزه گرفتن: روزه گرفتن در روز نهم و دهم محرم نهی شده است. بهتر است تا عصر بدون نیت روزه غذایی مصرف نشود و سپس مقدار کمی آب و غذا خورده شود .
  5. عزاداری و احیاء: توصیه شده است که شیعیان این شب را به عزاداری و مراسم روضه شب نهم محرم خوانی اختصاص دهند و از کارهای روزمره خودداری کنند .

وقایع روز هشتم محرم

  1. تشنگی و کمبود آب
    در این روزمانند شب هشتم محرم اتفاقات مهمی رخ داده، تشنگی به اوج خود رسید و آب در خیمه‌های امام حسین (ع) نایاب شد. امام حسین (ع) زمینی را کند و آبی گوارا جاری شد، اما عبیدالله بن زیاد دستور داد تا دسترسی به آب قطع شود.
  2. ملاقات امام حسین (ع) با عمر بن سعد
    امام حسین (ع) تلاش کرد تا از جنگ جلوگیری کند و پیشنهاد بازگشت به مکان اولیه یا رفتن به یکی از مرزهای کشور اسلامی بدون بیعت با یزید را مطرح کرد، اما عبیدالله بن زیاد این پیشنهاد را رد کرد و دستور حمله داد.
  3. دیدار زید بن حصین همدانی با عمر بن سعد
    زید بن حصین همدانی با عمر بن سعد ملاقات کرد و درخواست دسترسی به آب برای یاران امام حسین (ع) را مطرح کرد، اما عمر بن سعد به خاطر طمع حکومت ری، این درخواست را رد کرد.
  4. حضرت عباس (ع) و مأموریت آوردن آب
    حضرت عباس (ع) مأمور شد تا از رود فرات برای خیمه‌ها آب بیاورد. او موفق به آوردن مقداری آب شد و از آن پس به عنوان “سقای کربلا” شناخته شد.
  5. ورود امیه بن سعد طایی به یاران امام حسین (ع)
    امیه بن سعد طایی با وجود محاصره شدید به یاران امام حسین (ع) پیوست و در حمله اول روز عاشورا به شهادت رسید.

متن نوحه شب نهم محرم

متن نوحه سینه زنی شور مخصوص شب تاسوعا
چقد از دل تورو صدا کردم صورتم رو به کربلا کردم
یه سلام دادم از ته قلبم خودمو جزو زائرات کردم
(یه سلام و یه زیارت برو ای دل به سلامت)۲
(آقام آقام حسین ثارالله آقام آقام ابا عبدالله)۲
در خونت کرم یه چیز دیگست سایتون رو سرم یه چیز دیگست
تو شبای هفته همه میگن شب جمعه حرم یه چیز دیگست

(کم ما و کرم تو من فدای حرم تو)۲
(آقام آقام حسین ثارالله آقام آقام ابا عبدالله)۲
زیر بارون دلم رو دریا کن لای پرونده ی منو وا کن
منی که بت ندیده دل بستم تو هم آقا ندیده امضا کن
(آقام آقام حسین ثارالله آقام آقام ابا عبدالله

نوحه شب نهم محرم

برادری به زمین بود و بال و پَر میزد
برادری به سرش بود و هِی به سر میزد
برادری به زمین از لبش جگر می ریخت
برادری به سرش داد از جگر میزد
چقدر چین و چروک است رویِ این صورت
کنار هلهله ها دست بر کمر میزد
دو دست در بغل و یادِ مادرش می کرد
دوباره حرف در و چوبِ شعله ور می زد
رشید بودنِ او کار دست زینب داد
گره به معجرِ طفلانِ بی خبر میزد
کشید تیر به زانو و چشمهایش ریخت
سه شعبه زخم خودش را عمیق تر میزد
کمی ز ساقه یِ هر تیر از دو سو پیداست
کسی که بغض علی داشت تا به پَر میزد
برای خاطر هشتاد و چهار خانم بود
اگر حسین نشسته به روی سر میزد
حسین جان

شب عاشورا مثل فرداشبی نگهبان خیام حسینی ابوالفضله
خدا میدونه تا صدای قدم های عباس میومد
این بچه ها آروم و راحت میخوابیدن
یه وقت دید یه سیاهی جلو میاد دست گذاشت
رو قبضه ی شمشیرش گفت
هر کی هستی خودتو معرفی کن مگه نمیدونی نگهبان خیام امشب ابوالفضله
جلو نیا خونتو میریزم دید صدای گریه میاد داداش من زینبم
اومد جلو خودشو به پای خانم انداخت خواهر
این موقع شب اینجا چکار میکنی گفت عباس اومدم
یه چیز یادآوری کنم بفرما خواهر چی میخوای بگی؟
صدا زد عباس یادته شب ۲۱ ماه رمضان آره خواهریادمه
بابام گفت عباس من نیستم کربلا یادته: آره خواهریادمه
یادته بابام دست منوگذاشت رو دست تو صدا زد
هذا ودیعه علیک یادته؟ آره خواهریادمه گفت یادته

متن روضه شب نهم محرم

السلام علی الحسین
و علیٰ علی ابن الحسین

و علیٰ اولاد الحسین
و علیٰ اصحاب الحسین

همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است
چرا که حضرت مشکل گشا اباالفضل است

دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب
اگر که معنی دست خدا اباالفضل است

به جله جمله ی یا کاشف الکروب قسم
که استجابت صدها دعا اباالفضل است

نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین
کسی که شد همه چیزش فدا اباالفضل است

از ابتدا به من آموخت مادرم
تنها دوای درد گرفتارها اباالفضل است

چه ترس دارد از آتش چه ترس از دوزخ
اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است

فردای محشر وقتی مادر ما فاطمه با پهلوی شکسته وارد محشر میشه… پیغمبر صدا میزنه عزیز دلم…برا شفاعت محبین و عاشقات چی آوردی…؟ یه وقت می بینند مادر من و شما از زیر چادر دستای بریده عباس رو بیرون میاره…

خود امام زمان گفته است می‌آید
به مجلسی که در آن ذکر یا اباالفضل است

بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان
ببین که بر لب صاحب عزا اباالفضل است

گفت روزای آخر روضه هر دهه فاطمیه، یا شبای آخر…روضه ابالفضل میخونن… علتش هم اینِ، روضه ی دست شکسته رو باید دست بریده جمع کنه… همه ی ما یه جوری عاشق ابالفضلیم… یه نوحه رو از بچگی زمزمه می کنیم و گریه می کنیم

سقای دشت کربلا (اباالفضل)۳
دستش شده از تن جدا (اباالفضل)۳

اباالفضل یه گریه کن داره برا همه عالم بسه… گفت روز اربعین تا اومدن…زینب یه نگاه کرد دید سکینه داره میره سمت علقمه…گفت عزیزم همه جای عالم گریه کن بابا دختره…یه نگاه کرد گفت: عمه تو برا بابام گریه می کنی… رباب برای علی اصغر گریه میکنه…نجمه برا قاسم گریه میکنه…لیلا برا علی اکبر گریه میکنه…عمه! عموم ابوالفضل کربلا کسی رو نداره…می خوام برا عموم اباالففضل گریه کنم…

هر کی بخواد از بالای بلندی روز زمین بیافته زود دستش رو جلو میاره… دست و جلو میاره صورت آسیب نبینه… حالا آقایی که تیر تو چشمشه… دست بریده از روی بلندی رو زمین افتاد…یه جور صدا زد یا اَخا! اَدرک اَخا… همونجور که امام حسن توی کوچه رو این خاکا می‌گشت گوشواره مادر رو پیدا کرد…راوی میگه…دیدن حسین این خاکا رو کنار میزنه…دیدن یه چیزی رو برداشت…اومدم جلو دیدم دست بریده عباس…صدا حسینت بره امشب کربلا…حسین

گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است
نگران حرمم آبرویم در خطر است

قامت خم شده را هرکه ببیند گوید
بی علمدار شده دست به کمر است

داغ اکبر رمق از زانوی من برد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است

نیزه زار آمده ام یا تو پر از نیزه شدی
چون ملائک بدنت پر شده از بال و پرت

دستشو انداخت زیر کتف عباس بالا آورد…دید این لبا مثل ماهی به هم میخوره… صورت نگم چه صورتی… صورت متلاشی شده…گفت: آقا من فقط ازت یه خواهش دارم اونم اینه…تا زندم نفس میکشم منو سمت خیمه نبر…آخه من به سکینه وعده ی آب دادم… اگر روضه از شرمندگی اباالفضل بخوای بخونی حرف زیاده… گفت همچین که مشک رو گرفت، دستش رو بریدن…باز میگفت یه دست دیگه دارم…با دندون که مشک رو گرفت…شرمندگی عباس از اونجایی شروع شد که حرمله تیر به مشک زد… حس کرد این مشک داره هر دقیقه خالی تر میشه….

مداحی شب نهم محرم

برادری به زمین بود و بال و پَر میزد
برادری به سرش بود و هِی به سر میزد
برادری به زمین از لبش جگر می ریخت
برادری به سرش داد از جگر میزد
چقدر چین و چروک است رویِ این صورت
کنار هلهله ها دست بر کمر میزد
دو دست در بغل و یادِ مادرش می کرد
دوباره حرف در و چوبِ شعله ور می زد
رشید بودنِ او کار دست زینب داد
گره به معجرِ طفلانِ بی خبر میزد
کشید تیر به زانو و چشمهایش ریخت
سه شعبه زخم خودش را عمیق تر میزد
کمی ز ساقه یِ هر تیر از دو سو پیداست
کسی که بغض علی داشت تا به پَر میزد
برای خاطر هشتاد و چهار خانم بود
اگر حسین نشسته به روی سر میزد
حسین جان
شب عاشورا مثل فرداشبی نگهبان خیام حسینی ابوالفضله
خدا میدونه تا صدای قدم های عباس میومد
این بچه ها آروم و راحت میخوابیدن
یه وقت دید یه سیاهی جلو میاد دست گذاشت
رو قبضه ی شمشیرش گفت
هر کی هستی خودتو معرفی کن مگه نمیدونی نگهبان خیام امشب ابوالفضله
جلو نیا خونتو میریزم دید صدای گریه میاد داداش من زینبم
اومد جلو خودشو به پای خانم انداخت خواهر
این موقع شب اینجا چکار میکنی گفت عباس اومدم
یه چیز یادآوری کنم بفرما خواهر چی میخوای بگی؟
صدا زد عباس یادته شب ۲۱ ماه رمضان آره خواهریادمه
بابام گفت عباس من نیستم کربلا یادته: آره خواهریادمه
یادته بابام دست منوگذاشت رو دست تو صدا زد
هذا ودیعه علیک یادته؟ آره خواهریادمه گفت یادته
گفت حسین که تنها شد نکنه تنها رهاش کنی یادته؟
آره خواهریادمه چی میخوای بگی خواهر ؟
گفت امروز شنیدم مهمون داشتی از اهل قبیله ی مادرت اومدن
راسته ،چی شده خواهر شنیدم برات امان نامه آوردن
گفتن تو برادرات در امانی عباس چه میخوای بکنی؟
تا این جمله رو شنید دیدن رفت پشت خیمه
یل بی مثال میدان شجاعت مثل قاسم زانو
هاشو بغل کرده هی میگفت آبروی منو
بردن خدا نگذره ازشون دوباره دیدن زینب اومد
دست گذاشت روشونه ی عباس پاشو مرد گریه نمیکنه
عباس درسته امون نامه آوردن ولی کسی باور نکرد
یقیین داشتیم تو میمونی عباس …
وقتی ابوالفضل اومد گفت برادر میخوام برم آب بیارم
رفقا عباسی که مشک آب و میگیره به جای شمشیر
یعنی امید داره برگرده عباس با هیچکی وداع نکرد
اما فقط با یه نفر وداع کرد وقتی مشکو به دوش گرفت
بره آب بیاره ابی عبدالله میدونه عباس برنمیگرده
راوی میگه میدیدم حسین گاهی دستشو روشونه ی
عباس میذاره و نگاش میکنه دیدیم عباس که راه افتاد
حسینم چند قدم پشتش راه افتاد داره گریه میکنه
یه وقت اینجا بود دیگه عباس طاقت نیاورد برگشت
یه نگاه کرد به ابی عبدالله آقا چرا اینجوری نگام میکنی
مگه بناست برنگردم؟حسین هیچی نگفت دیدن عباس
و بغل گرفت سر به دوش هم اینقد گریه کردن